Thursday, November 23, 2006

یافتم، یافتم

آقا بالاخره یافتم. همیشه می گفتم این همه تشابه بین گیتار و تار از یک منبع مشترک میاد. همونه که اسمهاشون هم اینقدر به هم نزدیکه. حالا چیزی که بیشتر رو اعصابم بود این بود که ثابت شه ما از غربی ها گرفتیم. حالا خوشحالم که اینطور نشد
این مطلب رو بخونید از سایت هارمونیا گرفتم

پاکو دلوسیا نوازنده و آهنگساز برجسته اسپانیایی برای نام يكي از آلبومهاي خود «زریاب» را انتخاب کرده است و قطعه ای که برای اين قسمت در نظر گرفته شده ((زرياب)) نام دارد که از همين البوم می باشد. زریاب نام یکی از موسیقیدانان بزرگ ایرانی است که اختراع گيتار را به او نسبت می دهند و در زمان حکومت عباسیان ظهور کرد. وی همدوره ابراهیم موصلی و فرزند اسحق از بزرگترین موسیفیدانان دربار عباسیان بود.


ابراهیم موصلی (125-188ه.ق) فرزند ماهان فرزند بهمن فرزند پشنگ - که همگی از کشاورزان ارجان شیراز بودند - در کوفه به دنیا آمد. وی موسیقی را نزد یک زرتشتی به نام جوانویه که در شهر ری زندگی می کرد فرا گرفت و در همین شهر بود که با دختری به نام شاهک رازی وصلت کرد که حاصل ان فرزندی بود به نام اسحق. می گویند گوش موسیقی ابراهیم چنان قوی و حساس بود که اگر در میان سی نوازنده، کوک یکی از آنها نابرابر بود وی آن را به خوبی در می یافت. اما ابو الفرج اصفهانی نویسنده کتاب «اغانی» فرزند وی اسحق موصلی (225-150 ه. ق) را به دریا و موسیقیدانان دیگر را به نهر و جوی تشبیه کرده است. وی همچنون پدر از مقرّبان دربار هارون الرشید بود و نزد مامون نیز صاحب منزلتی رفیع بود. معتصم خلیفه درباره وی گفته است: «هرگاه اسحق آواز می خواند به نظرم چنین می آد که کشور من وسیعتر می شود.» از افتخارات اسحاق شاگردی چون زریاب است. زریاب(اواخر قرن هشتم میلادی) موسیقی این منطقه را به شمال آفریقا و اسپانیا برد و در آنجا رواج داد. اسپانیاییها وی را مخترع گیتار می داند. وی سیم پنجمی بر عود افزود و می گویند که ده هزار آواز را با آهنگشان از بر داشت. وی تا آخر عمر در «کوردوبا» از شهرهای اسپانیا می زیست و در آنجا یک مدرسه موسیقی بنا نهاد و تاثیر بسزایی در موسیقی اندلس داشت. ابن خلدون عالم فلسفه تاریخ و مورخ مغربی(808-732 ه.ق) درباره این شاعر، خواننده و نوازنده بزرگ چنین می گوید: موصلیان (ابراهیم و اسحق می صلی) غلامی ذاشتند که نام او زریاب بود. او فن موسیقی را از آنها فرا گرفته و در آن مهارت یافته بود. از این رو موصلیان به او رشک می بردند و او را به مغرب گسیل داشتند.
زریاب به درگاه «حکم بن هشام بن عبد الرحمن داخل» امیر اندلس رسید، و او در گرامی داشتن زریاب مبالغه کرد، و به دیدار او شتافت. و به وی جایزه های عالی بخشید و اقطاعها و مقرریها برای تعیین کرد، و وی را به بارگاه دولت و در میان ندیمان خویش به پایگاهی بلند رسانید. از این رو در اندلس هنر مویسقس به سبب زریاب پیشزفت شایانی کرد، پس از وی تا روزگار ملوک طوایف یادگارها و آثار او همچنان باقی و متداول بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. چنانکه در اشپیلیه(اسپانیا) نمونه های هنر وی بدانسان توسعه یافت که همچون دریایی بیکران بود و پس از زایل شدن رونق و شکوه آن شهر یادگارهای هنری زریاب از آنجا به کشورهای ساحلی افریقیه و مغرب منتقل شد و در شهرهای ان سرسزمین تقسیم گردید. و با آن که عمران و تمدن افریقیه به قهقرا بازگشته و دولتهای آن رو به نقصان می روند، هنوز هم بقایای هنری زریاب در آن سرزمین یافت می شود.


1 comment:

Anonymous said...

خیلی جالب بود.