Thursday, February 22, 2007

یاد گذشته

آقا امشب حال عجیبی داشتم. نشستم و ایمیل های قدیمی دوستی رو مرور کردم که عمری با حرفاش مخالف بودم. جالبیش اینه که الان خودم از عقاید اون موقعم ایراد می گرفتم. ولی این میون یک جواب دندون شکن داده بودم که الان هم به نظرم جالب اومد. حالا نمی گم
بحث چی بود و خواهشا شما هم نپرسین. متنش این بود
تو هيچ مي دانستي از سكوت هم مي شود الهام گرفت؟
كه روشني هميشه بشارت بخش
و پرواز هميشه هم رهايي بخش نيست؟
كه بايد ساعت ها فقط بنشست تا رهايي آموخت؟

آري آزادي هميشه رهايي بخش نيست
اسارت را بياموز آن زمان كه در اوج تمنايي!
بياموز زيبايي هم صحبتي با ديوار را
همدلي با سايه را
بياموز كه آفتاب هميشه هم نويد بخش نيست
بياموز تا نو شوي
از نو بيافريني
از بند واژه ها به در آيي
و جهاني دگر آفريني
بياموز كه ديگر اميد حرفي براي گفتن ندارد
بياموز تغيير را
تحول را
اما از بن و ريشه تغيير ده!
بياموز كه زلالي را نه فقط در آب هاي زلال
بل در گل آلودي مرداب ها هم مي تواني بيابي
بياموز كه وفا هميشه هم وفا نمي آموزد
از بي وفايي وفا بياموز!
از بي ثمري ثمر
از خشم مهرباني
از نفرت عشق
از مرگ زندگي
بياموز كه آموختن مرز ندارد
و بي مرزي آموزش رايگان طبيعت است!
میدونی داستان سر چی بود؟ ........
privacyیک مثقال پرایوسی

No comments: